محمد صادق محمد صادق ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

تولد یک رویا

طراوت ِ شروع ِ ...

باورم نمی شود،همه چیز انقدر سریع باشد …اکنون لبخندی از گذر تک تک روزهای مادری ام بر لب و شکرانه داشتنت  که همواره در قلبم جاری است مرا می برد تا ساعت عاشقی،تا همه آرزوهای خوب برای تو! هر روز که می گذرد دلبرباتر می شوی،حالابیشتر از پیش می فهمم چقدر ساده است معامله دنیا با یک لبخند معصوم ات ،دنیا با یک نگاه پاک ات،دنیا با یک ماما گفتن بی بهانه که تا جواب جانمش را می شنوی لبخند می زنی و چشم نازک  میکنی به نشانه حس خوبت از بودن من  ...محمدصادقم بی دریغ لبخند می زنی و تو ،محوم می کنی در این همه زیبایی . محمدصادق باور دارم که تو مهربانی ،درست مانند مهربانی آسمان و سخاوتت به اندازه باران کودکیت روان...حتی بیشتر ! ...
22 مرداد 1391

خواب ِ ورژن جدید ...

چند شب است بر روی شکم من به خواب می روی . دلیل این انتخابت چه بوده نمی دانم ؟ چه طور این تصمیم را هم گرفتی بر من پوشیده است.نخستین شب گذاشتم به حساب اتفاقی که پشتش هیچ فکری نیست ولی بر اثر تکرار خوب فهمیدم تو دانسته این کار را میکنی .... با انتخاب خودت ... برای من که بی اندازه شیرین است ،به لطافت همان روزهای بارداری، سرت را بر سینه چپ ام که می گذاری و دستانت را  که بر گردنم حلقه میکنی تو گویی در فردوس خدا زیر درختهای سرمست ِ بید مجنون آرمیده ام  .... راستی شاید آن بهشتی که میگویند زیر پای مادران است  برای من همین احساسات شیرین هر روز و هر روز باشد ... وگرنه فاصله من یکی تا بهشت که سخت یافتنی است ؟! امیدوارم صدای قلبم ...
8 مرداد 1391
1